در شهر ما، آقای الف یا آقای جیم، به دلایل مختلف، گزینه های پیشنهادی خود را برای مدیریت ادارات و ارگانها به مسئولین مافوق تحمیل میکنند. و البته، این تحمیل و إعمال نظر زوری خود را، در میان اطرافیانشان، نشانه موقعیت فوق العاده یا شدت نفوذ خود در مقامات بالادست، القاء و تبلیغ میکنند!
این تحمیل مدیریتها، گاهی ادای مزدی برای حمایت، یا باجی برای سکوت، یا راهی برای جلوگیری نصب گزینه از جریان رقیب، و شاید هم روشی برای جلوگیری از پرورش مهره هایی باشد که ممکن است روزگاری، در نقش رقیب، ایفای نقش کنند و دردسرساز شوند! و البته تنها چیزی که دیده نمیشود، صلاحیتها و توانمندیها و تجربه و جلب منافع مردم و شهر است!
آنچه در این میان مهم است، آن که منافع این مدیران تحمیلی برای افراد خاصی است و البته خسارت ضعف مدیریتی و بایکوت شدن این مدیران تحمیلی در مرکز استان، از جیب عموم مردم پرداخت میشود.
مشخصاً در این شهر مدیرانی سراغ دارم که به خاطر ضعف عملکردشان، بارها مسئولان مافوق، عزم تغییر داشته اند؛ اما فشار آقای الف یا آقای جیم، مانع تغییر شده و در نتیجه، باعث خسارت مردم و پس رفت شهر، در آن حوزه مدیریتی شده است.
همچنان که در این شهر، مشخصاً مدیرانی میشناسم که مسئولان مافوق، به هیچ وجه به نصب آنها رضایت نداشتند و فشار آقای الف یا آقای جیم باعث شده منصوب شوند؛ و البته آن مدیران کل، از هرگونه کمک یا حمایتی از آن مدیر تحمیلی شهر دریغ میکنند؛ و در نتیجه، عموم مردم، از آنچه حقشان است، محروم میشوند.
چنان که شنیده شده در مرکز استان برای یکی از مدیران تحمیلی این شهر، به اندازه آبدارچی آن اداره هم وقت نمیدهند.